جدول جو
جدول جو

معنی پاره بازی - جستجوی لغت در جدول جو

پاره بازی
نوعی بازی با توپی بسیار ابتدایی که از تکه ای پوست گوسفند
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خاطره بازی
تصویر خاطره بازی
خاطره بازی (Nostalgia) در سینما به استفاده از عناصر، تصاویر، موسیقی، و داستان هایی اشاره دارد که به تماشاگران یادآوری زمان ها، مکان ها، یا تجربیات گذشته می کند. این تکنیک می تواند احساسات نوستالژیک را در مخاطبان برانگیزد و به ایجاد ارتباط عاطفی قوی تر با فیلم کمک کند. خاطره بازی در سینما می تواند به چندین روش مورد استفاده قرار گیرد که در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود:
جنبه های مختلف خاطره بازی در سینما:
1. ارجاعات تاریخی و فرهنگی :
- فیلم های دوره ای : استفاده از لباس ها، دکورها، و موضوعاتی که مربوط به یک دوره خاص تاریخی هستند. این فیلم ها می توانند زمان های گذشته را به تصویر بکشند و احساس نوستالژی را برانگیزند.
- موسیقی و صدا : استفاده از موسیقی های قدیمی یا صداهای خاطره انگیز می تواند به تماشاگران کمک کند تا به گذشته بازگردند.
2. بازسازی مجدد فیلم های کلاسیک :
- ریمیک ها و ریبوت ها : بازسازی فیلم های کلاسیک و محبوب می تواند احساس نوستالژی را در تماشاگران ایجاد کند. این فیلم ها معمولاً عناصر اصلی نسخه های اصلی را حفظ می کنند و با تکنولوژی و سبک های مدرن ترکیب می شوند.
3. اشارات و ایستراگ ها :
- اشارات پنهان : کارگردانان و نویسندگان می توانند از اشارات و ایستراگ ها (Easter eggs) به فیلم ها، برنامه های تلویزیونی، یا کتاب های قدیمی استفاده کنند که تماشاگران قدیمی تر را به یاد آن ها می اندازد.
4. داستان های شخصیت محور :
- داستان های زندگی نامه ای : فیلم هایی که داستان زندگی شخصیت های تاریخی یا فرهنگی مهم را روایت می کنند می توانند احساس نوستالژی را در تماشاگران ایجاد کنند.
5. تصویرسازی های خاص :
- فیلم برداری و رنگ بندی : استفاده از تکنیک های فیلم برداری و رنگ بندی که به سبک های قدیمی شباهت دارند می تواند حال و هوای گذشته را به تصویر بکشد.
مثال هایی از خاطره بازی در سینما:
1. `Stranger Things` (چیزهای عجیب) :
- این سریال تلویزیونی با استفاده از عناصر دهه ۱۹۸۰، از جمله موسیقی، لباس ها، و فرهنگ پاپ، احساس نوستالژی را در تماشاگران ایجاد می کند.
2. `La La Land` (لا لا لند) :
- این فیلم با استفاده از سبک های سینمای موزیکال کلاسیک و اشارات به فیلم های قدیمی، احساس نوستالژی را برانگیخته و همزمان با عناصر مدرن ترکیب می کند.
3. `Once Upon a Time in Hollywood` (روزی روزگاری در هالیوود) :
- این فیلم به کارگردانی کوئنتین تارانتینو، با بازسازی هالیوود دهه ۱۹۶۰ و استفاده از شخصیت ها و وقایع واقعی، تماشاگران را به آن دوران بازمی گرداند.
4. `Midnight in Paris` (نیمه شب در پاریس) :
- این فیلم به کارگردانی وودی آلن، با سفر به گذشته و ملاقات با شخصیت های مشهور ادبی و هنری، احساس نوستالژی را در تماشاگران ایجاد می کند.
اهمیت خاطره بازی در سینما:
- ایجاد ارتباط عاطفی : خاطره بازی می تواند تماشاگران را به یاد تجربیات شخصی و گذشته خود بیاندازد و ارتباط عاطفی قوی تری با فیلم برقرار کند.
- جذب مخاطبان گسترده تر : استفاده از عناصر نوستالژیک می تواند مخاطبان قدیمی تر و جوان تر را جذب کند و تجربه مشترکی برای نسل های مختلف ایجاد کند.
- تأکید بر میراث فرهنگی : خاطره بازی می تواند به حفظ و گرامی داشت میراث فرهنگی و تاریخی کمک کند و به تماشاگران یادآوری کند که گذشته چگونه بر حال تأثیر گذاشته است.
نتیجه گیری:
خاطره بازی در سینما یک ابزار قدرتمند برای ایجاد ارتباط عاطفی و جذب مخاطبان است. با استفاده از ارجاعات تاریخی، فرهنگی، و هنری، فیلم سازان می توانند احساس نوستالژی را برانگیزند و تجربه ای عمیق تر و معنادارتر برای تماشاگران خود فراهم کنند. این تکنیک نه تنها به حفظ و گرامی داشت میراث فرهنگی کمک می کند، بلکه می تواند به ایجاد تجربه ای مشترک برای نسل های مختلف نیز منجر شود.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از طره بازی
تصویر طره بازی
ترنابازی، نوعی بازی دسته جمعی که با انداختن قاب به وسیلۀ بازیکنان، شاه، وزیر، جلاد و دزد را مشخص می کنند و جلاد به دستور شاه و با مشورت وزیر، بازیکن نقش دزد را معمولاً با ترنا مجازات می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاک بازی
تصویر پاک بازی
پاک باختن در قمار، پاک باختن همه چیز در راه عشق، وارستگی، ازخودگذشتگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرده بازی
تصویر پرده بازی
خیمه شب بازی، در نمایش، نوعی بازی و نمایش که عروسک ها را از پشت پرده یا خیمۀ کوچکی به وسیلۀ سیم یا نخ به حرکت می آورند و یک یا چند نفر از پشت خیمه به زبان آن ها حرف می زند (می زنند)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاره دوزی
تصویر پاره دوزی
پینه دوزی، شغل و عمل پاره دوز
فرهنگ فارسی عمید
رقص، پایکوبی: وفتنه در خم و پیچ او پای بازی میکرد، (تاج المآثر)،
معلم چون کند دستان نوازی
کند کودک همیدون پای بازی،
فخرالدین اسعد (ویس و رامین)،
گروهی با نشاط و اسب تازی
گروهی در سماع و پای بازی،
فخرالدین اسعد (ویس و رامین)،
ز بس برّاق دیده لهو و بازی
بیامختند گوران پای بازی،
فخرالدین اسعد (ویس و رامین)،
آواز دل انگیز مرکب تو
آورده اجل را به پای بازی،
مسعودسعد،
هزار جان و دل اندر نظارۀ رخ اوست
چو زلف آن پسر آمد به پای بازی در،
سوزنی،
زلف را گو پای بازی بر گل و سوسن مکن
کت از این بازیچه خون صد چو من در گردنست،
جمال الدین عبدالرزاق
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ)
چاره گری. چاره اندیشی. مصلحت اندیشی. تدبیر. تأمل و تفکر:
اگر دشمنی ترکتازی کند
رقیب حرم چاره سازی کند.
نظامی.
به افکندنش چاره سازی کنند
و ز او دعوی بی نیازی کنند.
نظامی.
شب و روز بی چاره سازی نیم
در این پرده با خود ببازی نیم.
نظامی.
بسی کردند مردان چاره سازی
ندیدند از یکی زن راستبازی.
نظامی.
حدیث بنده را در چاره سازی
بساطی هست با لختی درازی.
نظامی.
، علاج خواهی. درمان پذیری. شفاطلبی. سلامت خواهی:
دل دوش هزار چاره سازی میکرد
با وعده دوست عشق بازی میکرد.
عسجدی.
دانست کز آن خیالبازی
کارش نرسد بچاره سازی.
نظامی.
آن سوخته را به دلنوازی
آرندز راه چاره سازی.
نظامی.
گفت ای پسر این چه جای بازی است
بشتاب که جای چاره سازی است.
نظامی.
در پردۀ آن خیالبازی
بیچاره شدم ز چاره سازی.
نظامی.
زید از غم آن بت طرازی
مشغول شده به چاره سازی.
نظامی.
در چاره سازی بخود درمبند
که بسیار تلخی بود سودمند.
نظامی.
، حیله گری. نیرنگ بازی. دغل کاری:
جهاندیده پر دانش افراسیاب
جز از چاره سازی نبیند بخواب.
فردوسی.
به چاره سازی با خصم تو همی کوشم
که ’مروزی’ را کاراوفتاده با ’رازی’.
سوزنی.
نیم من مرد ناز او که با این چاره سازیها
دلم چون خر بگل درماند از آن ناز بخروارش.
مجیر بیلقانی.
چو مجنون سر مکش درعشقبازی
چو لیلی پاک شو در چاره سازی.
نظامی.
چو گرگ افزون بود در چاره سازی
شبان را کرد باید خرقه بازی.
نظامی.
گهی جستن بغمزه چاره سازی
گهی کردن ببوسه نردبازی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(رُ)
شارلاتانی. تقلب. بدذاتی. بدجنسی
لغت نامه دهخدا
(مُ رَ / رِ)
عمل مهره باز، حیله گری. (آنندراج). فریب و مکر و حیله بازی. (ناظم الاطباء). شعبده. شعوذه. چشم بندی:
نراد طرب به مهره بازی
از دست بنفش کرده ران را.
خاقانی.
مشعبذ افلاک را مهره بازی چون مهره به بازی داشتی. (سندبادنامه ص 304).
- مهره بازی کردن، حیله گری کردن:
شاه با خصم حقه سازی کرد
مهره پنهان و مهره بازی کرد.
نظامی (هفت پیکر ص 124).
به ماری چومن مهره بازی مکن
نبرد آر و نیرنگ سازی مکن.
نظامی.
- مهره بازی کن، نراد:
شوخ و رعنا خرید نوش لبی
مهره بازی کنی و بوالعجبی.
نظامی.
- ، مشعوذ. شعبده باز
لغت نامه دهخدا
(لَجْ جا رَ / رِ)
عمل لجاره.
- لجاره بازی درآوردن، اعمالی چون لجاره ها کردن
لغت نامه دهخدا
(سَ / سِ)
کاسه گردانی. نوعی از رقص و بازی است از عالم شیشه بازی و صراحی بازی وتحقیق آن است که کاسه باز کسی باشد که خرقه میپوشد واز زیر خرقه ظرفها برمی آرد و در مصطلحات نوشته که دو سه کاسۀ چینی پر آب میکنند و کاسه بازان واژگون شده کاسها بر پشت گذارند و بتحریک سرین آن را بجنبانندو بدوش خود رسانند و قطره ای آب از آن نمیریزد و مجازاً بمعنی مکاری و حیله گری آید. (غیاث) :
کاسۀ لاله اگر بشکست بر جای خود است
ز آنکه جای کاسه بازی مغز سنگ خاره نیست.
کمال الدین
لغت نامه دهخدا
(پَ دَ / دِ)
مرادف شب بازی است. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
از پارتی کلمه فرانسوی و بازی فارسی، تعصب و دسته بندی پیش بردن قصدی را
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ)
پینه گری. وصله گری. پینه دوزی. لخت دوزی. لاخه دوزی. ترقیع. تردیم
لغت نامه دهخدا
تصویری از قره بازی
تصویر قره بازی
ترکی سیاسرمه ازگیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاره دوزی
تصویر پاره دوزی
پینه دوزی، وصله گری
فرهنگ لغت هوشیار
تازیانه بازی کرباس را تازیانه وار تاب داده بازی کنان بر هم زنند بازیی است کودکان را و آن چنان است که کرباس را مثل تازیانه تاب داده بر یکدیگر زنند
فرهنگ لغت هوشیار
عمل و کار پارچه باف، شغل و پیشه پارچه باف، دکان و مغازه ای که در آن پارچه بافند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای بازی
تصویر پای بازی
پای کوبی رقص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اداره بازی
تصویر اداره بازی
سرگردان کردن تشریفات اداری فرمالیته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاره سازی
تصویر چاره سازی
مصلحت اندیشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرده بازی
تصویر پرده بازی
لعبت بازی خیال بازی شب بازی خیمه شب بازی: (ور بشاهی سر فرازی میکنی طفل راهی پرده بازی میکنی) (عطار اسرار نامه)
فرهنگ لغت هوشیار
بازی با کاسه و آن چنین است که دو سه کاسه چینی را پر آب کنند و کاسه بازان واژگون شده کاسه ها بر پشت گذارند و بتحریک سرین آن را جنبانند و بدوش خود رسانند در حالی که قطره ای آب از آن آن نریزد: (کاسه لاله اگر بشکست بر جای خود است ز انکه جای کاسه بازی مغز سنگ خاره نیست) (کمال الدین)، بیرون آوردن ظرفها از زیر خرقه برای تفریح تماشا گران، مکاری حیله گری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لجاره بازی
تصویر لجاره بازی
عمل لجاره یا لجاره بازی درآوردن، مانند لجاره ها عمل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهره بازی
تصویر مهره بازی
عمل و شغل مهره باز حقه بازی با مهره ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای بازی
تصویر پای بازی
رقص، پایکوبی
فرهنگ فارسی معین
بازی با کاسه و آن چنین است که دو سه کاسه چینی را پر آب کنند و کاسه بازان واژگون شده کاسه ها بر پشت گذارند و به تحریک سرین آن را جنبانند و به دوش خود رسانند در حالی که قطره ای آب از آن نریزد، بیرون آوردن ظرف ها از زیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طره بازی
تصویر طره بازی
ترنا بازی، نوعی بازی که در آن پارچه ای را مثل تازیانه تابیده و با آن بازنده را می زنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اداره بازی
تصویر اداره بازی
تشریفات اداری، فرمالیته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرده بازی
تصویر پرده بازی
مکر، فریب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واژه بازی
تصویر واژه بازی
لفاظی
فرهنگ واژه فارسی سره
چاره جویی، مصلحت سازی، مصلحت بینی، تدبیر، سبب سازی، چاره گری
متضاد: چاره سوزی، سبب سوزی، علاج گری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بازی یک قل دوقل یا سنگ چاران بازی
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی گردو بازی
فرهنگ گویش مازندرانی